display result search
جشنواره ملی موسیقی جوان درحالی یازدهمین روز خود را سپری كرد كه سنتورنوازان جوان هنر خود را به داوران تخصصی این بخش و مخاطبین ارائه دادند. هرچند مقایسه كلی جشنواره حاكی از پیشرفت هرساله آن دارد لیكن همین مقایسه كمّی و كیفی شركتكنندگان سنتور امسال در مقایسه با سال قبل نشان از پیشرفت و حركت رو به جلوی این رویداد است. جشنواره ملی موسیقی جوان را میتوان موفقترین و مهمترین رویداد رقابتی موسیقی كشور نامید، خبرنگار موسیقی فارس هفته گذشته مصاحبهای با هومان اسعدی دبیر این جشنواره ترتیب داده كه در آن از همه جوانب و زوایای گوناگون این رویداد سوال و گفتگو شده كه در ادامه میخوانید:
(س) با سلام خدمت شما و خسته نباشید، نظر خود را تا به اینجای جشنواره در مورد سطح كیفی و كمّی شركتكنندگان بیان بفرمایید.
تا اینجا بخش نواحی به پایان رسیده و بخش موسیقی دستگاهی آغاز شده و در دومین روز خود بهسر میبرد. در مجموع بخش نواحی هم از نظر كمّی و هم كیفی خیلی از دورههای قبل بهتر بوده است. در بخش موسیقی دستگاهی هم دیروز بخش ساز تار كه آغازگر این بخش بود فكر كنم بهترین شرایط را نسبت به دورههای گذشته دارا بود چون سالهای قبل بیشتر ردههای الف و بعضاً ب بهتر و بیشتر بودند لیكن امسال غیر از این دو رده، رده سنی ج هم خیلی خوب بود. امروز هم شاهد حضور سنتورنوازان هستیم و پیشرفت این بخش هم كاملاً محسوس است. از لحاظ آماری پارسال در مجموع حدود 1500 درخواست و امسال بیش از 1600 اثر ارسال شده بود. پارسال نزدیك به نصف جشنواره را شركتكنندگان بخش نواحی تشكیل میدادند و امسال هم تقریباً همینطور بود ولی باز هم نسبت به سال گذشته حضور بخش نواحی پُر رنگتر بود. بخش نواحی موسیقی ایران به علت گستردگیای كه كشورمان دارد و تنوع بالای فرهنگی و موسیقایی نیمی از این جشنواره را به خود اختصاص داده و نیمی دیگر به دو بخش موسیقی دستگاهی ایرانی و موسیقی كلاسیك غربی اختصاص یافته است. البته انتظار داشتیم كه چنین باشد زیرا تنوع و تكثر اقوام در ایران بسیار بالاست و در كمتر جایی از دنیا میتوان این اندازه از تنوع و تكثر را دید. مثلاً موسیقی خراسان خودش به چندین قسمت شمال خراسان، و شرق و جنوب خراسان تقسیم میشود كه هر كدام از اینها نیز دارای مكاتب متنوع و متفاوتی هستند؛ و همینطور، بهعنوان مثال، در موسیقی كردستان، كرمانشاه، لرستان و آذربایجان نیز شاهد تنوع و حضور سازهای مختلفی بودیم. ازینرو انتظار میرفت كه در بخش موسیقی نواحی استقبال و شركتكننده بیشتری نسبت به بخش موسیقی كلاسیك غربی باشد. مثلاً اگر جشنوارهای در آلمان برگزار شود مسلماً حضور سازهایی مانند پیانو و ویلن در آن بیشتر است و در كل این كشورها به اندازه كشور ما دارای تنوع بومی فرهنگی و قومی نیستند. موسیقی نواحی كه از دوره نهم به این جشنواره اضافه شد خیلی رشد پیدا كرد در حدی كه ما امسال ناچار شدیم دو اختتامیه مستقل برگزار كنیم، یعنی این بخش به تنهایی هموزنِ دو بخش موسیقی كلاسیك ایرانی و كلاسیك غربی است.
(س) برخی نوجوانان كم سن و سال نظیر «كارن احمدی» به نوعی از جشنواره شما استعداد و تواناییهایشان به عموم شناخته شده تا آنجا كه برخی اساتید همچون كیهان كلهر در صفحه شخصی اینستاگرام خود ویدیوی نوازندگی این نوجوان را به اشتراك گذاشتهاند. در این راستای امیدبخش برای آینده چه برنامههایی دارید؟
جشنواره در واقع یك رویداد مقطعی است و همانطور كه در كتابچه جشنواره هم نوشتهام، كار ما همچون سازمان سنجش یا المپیادها است و ما فقط استعدادیابی میكنیم و همین معرفی و شناسایی استعدادها تنها وظیفه جشنواره است و وظیفه ارگانهای دیگر و بالاتر نظیر معاونت هنری، دفتر موسیقی، انجمن موسیقی و دیگر نهادهای ذیربط است كه این هنرمندان را مورد حمایت قرار دهند. البته ما طرحهای فكری این قضیه را داریم زیرا حدود 100 استاد برجسته كشور با جشنواره ما همكاری میكنند و میشود حمایتهای آموزشی از برگزیدگان صورت بگیرد. جشنواره چند روز دیگر به پایان میرسد و وظیفهاش تمام میشود و در این بین معاونت هنری و دفتر موسیقی باید از این هنرمندان حمایت كنند و در ادامه راه و فعالیت آنها اقداماتی انجام دهند. مثالی در این مورد میزنم، فرض كنید كشوری سازمان سنجش داشته باشد ولی دانشگاهی برای ادامه تحصیل آنها كه در آن سازمان سنجش شناسایی و معرفی شدهاند وجود نداشته باشد. البته معاونت هنری و دفتر موسیقی میتوانند با هماهنگی با ارگانهای دیگر، مانند بنیاد ملی نخبگان یا وزارت ورزش و جوانان، برای پرورش این استعدادها و حمایت از جوانان بهطور جدی وارد مذاكره شوند و جلب همكاری كنند. چون متولی اصلی این جشنواره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است پس این وزارتخانه باید این هماهنگیها را با دیگر ارگانها برقرار كند.
(س) بهترین و برجستهترین هنرمندان و اساتید موسیقی كشور با جشنواره ملی موسیقی جوان همكاری میكنند. كاری كه حتی برای هماهنگی یكی از این حدوداً 100 نفر بسیار صعب و دشوار است و بسیاری از این اساتید تمایلی به حضور در جمع و كارهای ارگانی ندارند. شما چطور توانستهاید این 100 استاد برجسته موسیقی را در این رویداد مهم گردهم آورید، آن هم نه برای یك سال كه برای چند سال.
اولین دورهای كه بنده در این جشنواره شروع به كار كردم، یعنی دوره هفتم، یك شورای سیاستگذاری داشتیم. ابتدا با استاد حسین علیزاده مشورت كردم و ایشان اعلام آمادگی برای همكاری كردند و همینطور استاد مجید كیانی، استاد داریوش طلایی، استاد شهرام ناظری و استاد رامبد صُدیف. در ابتدای دورۀ هفتم این هسته اصلی شكل گرفت و به تدریج شوراهای تخصصی به تفكیك بخشها و سازها تكوین یافتند. به همین ترتیب، در دورۀ هشتم بخش موسیقی كلاسیك و در دورۀ نهم با همكاری استاد محمدرضا درویشی و سپس همچنین دكتر حمیدرضا اردلان بخش موسیقی نواحی به جشنواره اضافه شد. خوشبختانه استقبال خیلی خوبی شد و بسیاری از اساتید برجسته كشور با ما همكاری كردند و تقریباً از هیچكدام نه نشنیدیم، یكی از دلایل حضور این همه استاد و موسیقیدان برجسته این است كه همه چیز در اینجا شفاف است یعنی هیچ ابهامی در این جشنواره وجود ندارد و اینكه امور خیلی تخصصی اداره میشود. خوشبختانه كاری كه دولت در این شش دورهای كه بنده مسئولیت دبیری جشنواره را برعهده داشتهام انجام داده این بوده است كه در امور فنی و تخصصی به هیچعنوان مداخلهای صورت نگرفته است و كار به دست اهل فن سپرده شده است و دولت نقش حمایتی داشته است. از دورۀ هفتم تا دوازدهم سه دولت عوض شد، چند وزیر عوض شد و سه معاون هنری و سه مدیر انجمن موسیقی تغییر كردند ولی نهاد جشنواره نه تنها تغییری نكرد بلكه افزایش هم پیدا كرد و خوشبختانه هیچگاه مداخلهای هم نبوده است و در اینجا خبری از آن سلسله مراتب و تشریفات صوری نیست و هر شورای تخصصی كار خود را به دقت و با قوت تمام انجام میدهد و همه را با هم هماهنگ میكنیم و سعی میكنیم تعادلی بین رپرتوار سازها و بخشهای مختلف وجود داشته باشد. در مجموع همان مسئله شفافبودن و تخصصیبودن و عدممداخلۀ دولتی در امور فنی و هنری مهمترین دلیل حضور این اساتید و ماندگاری و ترقی این جشنواره بوده است. البته یكی دیگر از مهمترین دلایل این است كه این استادان معزّز كه خود برجستهترین موسیقیدانان كشور هستند قلبشان خالصانه برای موسیقی میتپد و قطعاً تمایل دارند هنرشان از طریق شاگردان و هنرجویان نوجوان و جوان تداوم یابد و از این جنبه هم برای حضور در این رویداد انگیزه بسیار بالایی وجود دارد.
(س) بازخورد جداسازی بخش نواحی از دوبخش موسیقی ایرانی و غربی چطور بوده و هدف كلیتان از این تصمیم چه بود و حالا كه این بخش تمام شده برآیندتان را چگونه ارزیابی میكنید؟
البته این بخش نواحی جدا نشده فقط سالهای قبل بهصورت متوالی و با اختتامیهای واحد انجام میشد لیكن امسال گفتیم چند روزی هم در بین بخشها فاصله باشد چون بالأخره برنامهها بسیار سنگین است و حدود یكماه بهطول میانجامد. از اینرو آنتراكتی دوسه روزه ضروری مینمود و باعث تجدید قوای كاركنان و ستاد برگزاری میشد و هم از لحاظ اداری و اجرایی سخت بود كه یكماه تمام بخواهیم سالن رودكی را صرفاً در اختیار این جشنواره قرار دهیم و باید به نوعی تقسیم كار میشد. ضمناً دو اختتامیه مجزا هم لازم بود زیرا همان اختتامیه نواحی خودش دو سه ساعت طول كشید. این تمهیدات باعث میشود كه بتوان اجراهای بیشتری را دید و شنید و برنامههای بیشتر و جذابتری را در اختتامیه گنجاند وگرنه اگر یك اختتامیه بود ناچار میشدیم بسیار فشرده برگزار كنیم و بسیاری از آیتمها و برنامهها را حذف كنیم. اگر بخواهیم به 300 نفر در قالب یك اختتامیه واحد جایزه بدهیم كه تمام وقت آن مراسم را فقط باید به اهدای جایزه اختصاص دهیم، از اینرو تصمیم گرفتیم كه دو اختتامیه مستقل با فاصله زمانی اندك برگزار كنیم.
(س) جشنواره در دو مكان برگزار شد. ابتدا بخش نواحی در فرهنگسرای نیاوران و الآن بخش ایرنی و غربی در تالار رودكی. آیا اگر كلاً در یكجا انجام میشد بهتر نبود و اینكه همان تالار رودكی میبود كه در مركز شهر است و دسترسی همه به این منطقه بیشتر است؟
شاید در میزان استقبال تماشاگران تأثیر داشته باشد، چراكه تالار رودكی در مركز شهر تهران است و رفت و آمد راحتتر است، اگرچه فرهنگسرای نیاوران فضای داخلیاش فوقالعاده عالی و زیباست و مخصوصاً برای موسیقی نواحی بهترین فضاها را دارد لیكن كمی به مركز شهر دور است و رفت و آمد را سخت میكند ولی نمیشد ما یكماه تالار رودكی را در اختیار بگیریم و بعد از آن هم ماه محرم و صفر است و در آن صورت عملاً سه ماه تالار رودكی بهجز جشنوارۀ ما رویدادی را برگزار نمیكرد. سال گذشته هم ما همین بیست روز را به سختی توانستیم در تالار رودكی بگیریم و اگر میخواستیم روی اجرای كلی در تالار رودكی اصرار داشته باشیم شاید بخش نواحی حذف میشد. البته امسال از اساتید كه سؤال میكردم اكثراً نیاوران را بیشتر دوست داشتند و برای شركتكنندگانی كه عمدتاً از شهرستانهای مختلف میآیند هم كه فرق چندانی نمیكند در شمال تهران اجرا كنند یا در مركز شهر. اگر از جنبه مخاطبین و مردم هم بخواهیم به این قضیه بپردازیم باید بگویم كه مردم هم همانطور كه مسئولین و ارگانها باید همكاری كنند آنها هم باید لطف كرده و خیلی برای محل برگزاری حساسیت به خرج ندهند و به احترام هنرمندانی كه چندصد كیلومتر آمدهاند تا اجرا كنند آنها هم چند كیلومتر دورتر یا نزدیكتر را خیلی سخت نگیرند و مطرحكردن دوری و نزدیكی دوسه كیلومتری به نوعی كم لطفی است. هرچند این جشنواره زیاد به دنبال مخاطب نبوده و بیشتر به تعامل بین استادان و هنرمندان و هنرجویان جوان و گسترش و ارتقای هنرِ موسیقی میاندیشد و فعالیتهایش در این راستاست. با این وجود تقریباً استقبال خیلی خوب بود بهویژه در روزهای مانند موسیقی لرستان، آذربایجان، كرمانشاه و غیره.
(س) تأثیر رسانهها در پوشش و انعكاس جشنواره و نقشی كه میتوانند در این جشنواره داشته باشند چقدر اهمیت دارد؟
رسانهها قطعاً میتوانند بسیار كمك كنند. حتی رسانههای منطقهای هم میتوانند به شكل خوبی بخش نواحی را پوشش بدهند كه به رونق فرهنگ منطقه خودشان كمك شایانی خواهند كرد. جشنوارهای در این سطح و با حضور اینهمه اساتید تراز اول میتواند از جنبه رسانهای بسیار بیشتر از اینها بدان پرداخته شود. متأسفانه تلویزیون كه چندان گزارشی از این رویداد پخش نكرده، حالا از تلویزیون كه به خاطر برخی مشكلات بگذریم، رادیو كه دیگر آن مشكلات تلویزیون را ندارد و میتواند گزارشهای خوب و مفصلی از برنامهها و اجراهای جشنواره ارائه دهد. ولی اینكه اقدامی یا گزارشی چنان كه باید و شاید ارائه نمیدهند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. حتی پوشش مطبوعاتی هم آنچنان كه باید مطلوب نیست. چون در تاریخ سابقه نداشته است كه حدود صد استاد در این تراز در یك رویداد گرد هم بیایند و 600 نفر موسیقیدان جوان و متبحّر به اجرای برنامه بپردازند. صدا و سیما میتوانست بالأخره گزارشهای زیادی را از این جشنواره پخش كند. صدا و سیما فوقالعاده كم لطفی كردهاند به جشنواره ملی موسیقی جوان، هم سیما و هم رادیو، چرا كه مثلاً كوچكترین رویدادی كه یك دهم این هم نیست در یكی از كشورهای همسایه كه برگزار میشود تمام دنیا خبردار میشوند، بعد اینچنین رویدادی با این دستاوردها كه حتی برخی رسانههای خارجی هم تصاویری كه دست به دست در شبكههای اجتماعی چرخیدهاند را نشان داده و به آن پرداختهاند لیكن رسانه ملی ما بدین رویداد نمیپردازد. مثلاً آیا یك بچه 5 ساله نخبه كه میراث فرهنگی اجداد و اقوام خویش را حفظ كرده و با قدرت و زیبایی اجرا میكند چه مشكلی دارد كه هنرش پخش شود آن هم با آن كیفیت كه میتواند خیلی نظرها و توجهها را به خود جلب كند. البته رادیو چند مصاحبه با اساتید این جشنواره انجام داده لیكن این جشنواره ظرفیت آن را دارد كه گزارشهای خیلی خوبی از آن تهیه و منتشر شود. رسانه ملی میتوانست منتخبی از برنامههای هر روز را ضبط و پخش كند كه میتوانست خیلی برای مخاطب متنوع و جالب باشد و بدین وسیله برنامههای خوبی ساخته و تولید شود و خیلی عجیب است چون این یك برنامهای نیست كه یك شخص بهصورت خصوصی برگزار كند بلكه رویدادی ملی است و به معنای دقیق كلمه هم ملی است زیرا انواع موسیقی نواحی و ایرانی تقریباً از هر قوم و فرهنگ و منطقهای و شهری از میهنمان در آن وجود دارد.
انتهای پیام/