display result search
دكتر محسن احمدوندی(دكتر زبان و ادبیات فارسی)
اگر به موسیقی ایرانی در یك قرن اخیر بنگریم میبینیم كه در نیمه نخست قرن، میزان تلفیق اشعار مولانا با موسیقی نسبت به شاعرانی چون سعدی و حافظ بسیار ناچیز بوده و در نیمه دوم آن، روندی افزایشی داشته است. تا دهه پنجاه جز در چند آواز و تصنیف، نشانی از شعر مولانا نیست. شاید برای كمتوجهی خوانندگان ایرانی به شعر مولانا در نیمه نخست قرن، دو دلیل عمده بتوان برشمرد. یكی اینكه «مثنوی» (تصحیح نیكلسون، 1336) و «كلیات شمس» (تصحیح فروزانفر بین سالهای 1336 تا 1345) بسیار دیرهنگامتر از دیوان حافظ (تصحیح خلخالی، 1306) و دیوان سعدی (تصحیح فروغی، 1316) چاپ شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. دیگر اینكه فضای عرفانی، سیالیت معنا و ابهام هنری اشعار مولانا مخاطب خاص خود را میطلبید و با شعر ساده و همهفهمترِ سعدی و حافظ فرق داشت.
گویا نخستین كسی كه از شعر مولانا در آواز ایرانی استفاده كرد، علینقی وزیری بود. بعدتر عبدالعلی وزیری، پسرعموی علینقی وزیری، در برنامه شماره 238 «گلهای رنگارنگ» ابیات آغازین «مثنوی» مولانا را به آواز خواند. سپس عبدالوهاب شهیدی در سال 1348 به سراغ «كلیات شمس» رفت و غزل «بیهمگان به سر شود» را اجرا كرد؛ تصنیفی كه بسیار مورد توجه قرار گرفت و بارها از سوی خوانندگان متعدد در سالهای بعد بازخوانی شد.
در دهه پنجاه، خوانندهای ظهور كرد كه ارادت ویژهای به مولانا داشت و او كسی نبود جز شهرام ناظری. همانگونه كه گفتیم تا قبل از ناظری میزان تلفیق اشعار مولانا با موسیقی ایرانی بسیار محدود بود؛ اما ناظری محور كارهایش را اشعار مولانا قرار داد و بیشترین سهم را در تلفیق شعر مولانا با موسیقی و آواز ایرانی داشت. او در سال 1358 آلبوم «مثنوی موسی و شبان» را خواند. اشعار این آلبوم برگرفته از «مثنوی» بود و انتقادات فراوانی را متوجه او كرد. بخشی از این انتقادات به این برمیگشت كه اهالی موسیقی اشعار «مثنوی» را مناسب تلفیق با ساز و آواز ایرانی نمیدانستند و تاحدودی هم حق داشتند، زیرا زبان و بیان تعلیمی مولانا در «مثنوی» برخلاف غزلیات ثقیل و سنگین است و از قابلیتهای موسیقایی چندانی برخوردار نیست.
با وجود این، ناظری راه خود را ادامه داد و در سال 1363 به مناسبت هشتصدمین سالگرد تولد مولانا، آلبوم «یادگار دوست» را منتشر كرد و در آن تعدادی از رباعیات مولانا را خواند، آلبومی كه بهحق باید آن را یكی از بهترین آثار او دانست. ناظری در طول این چند دهه كمتر آلبومی منتشر كرده كه در آن از شعر مولانا استفاده نكرده باشد. او برجستهترین خواننده ایرانی است كه اشعار مولانا را به شكلی وسیع وارد قلمرو موسیقی و آواز ایرانی كرده است.
همزمان با نخستین آلبومهای شهرام ناظری، شعر مولانا اندك اندك جایگاه خود را در موسیقی ایرانی باز كرد. در همین سالها محمدرضا شجریان مناجات «این دهان بستی دهانی باز شد» (1358) را برای افطارهای ماه رمضان خواند؛ آوازی در مایه افشاری كه اشعار آن برگرفته از دفتر پنجم «مثنوی» بود و به دلیل پخش آن در لحظات ملكوتی اذان مغرب به یكی از خاطرهانگیزترین و معنویترین آوازها برای ما ایرانیان بدل شد.
محمدرضا شجریان بعدها در آلبوم «سرّ عشق» (1365) تصنیف «بیقرارم»، در آلبوم «نوا و مركبخوانی» (1365) تصنیف «جان جهان»، در آلبوم «دود عود» (1366) تصنیف «دود عود»، در آلبوم «دل مجنون» (1369) تصنیف «صنما»، در آلبوم «در خیال» (1375) تصنیف «در خیال»، در آلبوم «بی تو به سر نمیشود» (1381) تصنیف «بی تو به سر نمیشود» و در آلبوم «رندان مست» (1388) تصنیف «رندان مست» نیز از غزلهای مولانا بهره برد.
علیرضا افتخاری از دیگر خوانندگانی بود كه در همین سالها وارد حوزه موسیقی شد. او در آلبوم «همتای آفتاب» (1364) ابیاتی از نینامه را خواند و در آلبوم «غریبستان» (1370) چند غزل از غزلیات شمس را اجرا كرد.
چنان كه میبینیم در دو دهه پنجاه و شصت استفاده از شعر مولانا در آواز ایرانی وسعت فراوانی مییابد و من دلایل این مسئله را در دو چیز میدانم: دلیل نخست را باید در تغییرات اجتماعی سیاسی متأثر از انقلاب و مصائب جنگ جستوجو كرد كه زمینه را برای ظهور گرایشهای عرفانی و بهتبع روی آوردن به اشعار مولانا فراهم كرد. دلیل دوم محدودیتهایی بود كه در این سالها بر موسیقی اعمال شد و از میان انواع موسیقی، تنها موسیقی سنتی امكان بالیدن یافت. طبیعی بود كه موسیقی سنتی نیز كه تا این سالها از شعر شاعرانی چون سعدی و حافظ به كرات بهره برده بود، حالا لااقل برای ایجاد تنوع در كلام هم كه شده به سراغ شاعری برود كه كمتر بدان توجه شده بود و چه شاعری بهتر از مولانا.
در دهههای بعد، اشعار مولانا جای خود را در موسیقی ایرانی كاملا باز كرد و خوانندگان سنتی جوانتری چون همایون شجریان، محمد معتمدی، علیرضا قربانی و سالار عقیلی نیز بهتبع نسل قبل از اشعار مولانا در كارهای خود استفاده كردند و حتی با باز شدن فضای فرهنگی در چند دهه اخیر و رشد سبكهای مختلف موسیقی، خوانندگان پاپ و راك و تلفیقی ازجمله روزبه نعمتاللهی، محسن چاوشی و رضا یزدانی نیز به استفاده از شعر مولانا در آهنگهای خود روی آوردند.
البته نباید نقش جشنوارههای موسیقی با محوریت اشعار مولانا در سالهای اخیر را در توسعه این نوع آهنگسازی نادیده گرفت، ازجمله «جشنواره ملی موسیقی شمس و مولانا» كه تاكنون چهار دوره آن برگزار شده است و «جشنواره موسیقی مرواریدهای مولانا» كه اردیبهشت امسال نخستین دوره آن برگزار شد. جشنوارههایی كه میتوانند به معرفی چهرههای جدیدی در عرصه موسیقی با حالوهوای افكار و اندیشههای مولانا منجر شوند.